Money - Continued (Accounts)
حساب ها
piggy bank - photo by suewells2511
thrifty صرفه جو
stingy خسیس
cheap ارزان
big spender دست و دلباز، ولخرج
expense هزینه
expensive گران
to save پس انداز کردن
to spend - spent خرج کردن

I'm thrifty, but my wife is a big spender. As a result we're poor.
من صرفه جو هستم، اما همسرم ولخرج است. در نتیجه ما فقیر هستیم.

budget بودجه

Our family made out a budget, but we didn't stick to it.
خانواده ما بودجه ای در نظر گرفتند، اما ما به آن پایبند نبودیم.

greed طمع
greedy طمع کار
generosity سخاوت
generous سخاوتمندانه
to donate بخشیدن
banker بانکدار
(bank) account حساب (بانکی)
deposit سپرده گذاری
balance باقی مانده
interest rate نرخ بهره
transaction تراکنش
funds منابع مالی
statement بیانیه
fee کارمزد
PIN (number) رمز (رقم)
withdrawal برداشت از حساب
to deposit سپرده گذاری
to withdraw برداشت از حساب

I earn 2% interest thanks to my savings account.
من به لطف حساب پس اندازم 2 درصد سود دریافت می کنم.

I would like to deposit $100 into my account.
من می خواهم 100 دلار به حساب خود واریز کنم.

I withdrew enough money to pay the rent.
من آنقدر پول برداشتم که بتوانم اجاره خانه را پرداخت کنم.

You forgot to sign the check.
چک را فراموش کرده اید امضا کنید.

She transferred money into her checking account.
او پول را به حساب جاری خود منتقل کرد.

bounced check چک برگشتی

I overdrew my account and I had to pay an overdraft fee.
من از حسابم اضافه برداشت کردم و مجبور شدم هزینه اضافه برداشت بپردازم.

photo by Luz
loan وام
mortgage رهن
bill صورت حساب
invoice فاکتور، صورت حساب
overdue عقب افتاده
debt بدهی
to owe بدهکار بودن
to borrow قرض گرفتن
to lend قرض دادن

You owe me $5. You better pay up.
5 دلار به من بدهکار هستی بهتره پرداخت کنی..

The late fee is $25 on this account.
هزینه تاخیر در این حساب 25 دلار است.

I want to pay off my credit cards, but I can't.
من می خواهم کارت های اعتباری خود را پرداخت کنم، اما نمی توانم.

The payment is due tomorrow.
پرداخت فردا انجام می شود.

Your account is in good standing.
حساب شما در وضعیت خوبی است.

Your account is overdue.
حساب شما عقب افتاده است.

She missed several payments and it hurt her credit rating.
او چندین پرداخت را از دست داد و این به رتبه اعتباری او آسیب زد.

currency واحد پول

What's the exchange rate?
نرخ ارز چقدر است؟

tax مالیات

The sales tax is 9% here.
مالیات فروش در اینجا 9٪ است.

Have you paid your income tax?
آیا مالیات بر درآمد خود را پرداخت کرده اید؟

insurance بیمه
quote برآورد هزینه ها
insurance agent شرکت بیمه
life insurance بیمه عمر
premium حق بیمه
deductible مالیات پذیر، قابل کسر

a free quote
بدون برآورد هزینه ها

photo by Tyler Smith
will وصیتنامه
inheritance وراثت
to inherit به ارث بردن

She inherited all of her husband's money - after killing him.
او تمام پول شوهرش را - پس از کشتن او - به ارث برد.

We spent the inheritance and then all my savings on medical bills.
ما ارث و سپس تمام پس اندازم را خرج قبض های پزشکی کردیم.

My mother disinherited me because I married David.
مادرم به دلیل ازدواج با دیوید مرا از ارث محروم کرد.

last will and testament
وصیت نامه آخر